ری یوسف: روایت پرتو
این مقاله در مجله بیت کوین ارائه شده است “مسئله انصراف”. برای اشتراک اکنون اینجا را کلیک کنید.
جزوه PDF این مقاله در دسترس است دانلود.
وقتی به عنوان یک کارآفرین شروع به کار کردم، هرگز فکر نمیکردم روزی مردان مسلح در دفتر من سنگر بگیرند یا کارکنانم به دلیل ترس از جان خود استعفا دهند. اما این دقیقاً همان چیزی است که ژانویه گذشته اتفاق افتاد، زمانی که هم بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی سابق من، آرتور شابک، با یک دوست و چهار اراذل مسلح به دفتر ما در استونی هجوم بردند تا پول بخواهند.
اولین کاری که Schaback هنگام ورود به دفتر انجام داد این بود که از رئیس امنیت اطلاعات ما (CISO) درخواست کرد که به دوست Schaback دسترسی پیدا کند، شخصیتی که اخیراً پس از محکوم شدن به جرایم خشونتآمیز و مالی، از جمله سرقتهای بزرگ، از زندان آزاد شده است. CISO ما اجازه دسترسی نمی دهد زیرا آن شخص کارمند نبود. Schaback سپس سندی را ارائه کرد که این مرد را “مشاور تجاری” Schaback معرفی کرد. آرتور تمام پول خرد موجود در دفتر (تقریباً 10000 یورو) را مطالبه کرد و یکی از حسابداران ما را مجبور کرد تا سندی را امضا کند که بیان میکرد آن را با کمال میل به او داده است. او سپس اقدام به سرقت لپ تاپ های شخصی برخی از کارمندان ارشد Paxful از جمله CISO و CTO کرد. وقتی آنها نپذیرفتند، او آنها را برای ساعتها در اتاقی با چهار قاتل مسلح به گروگان گرفت و مدام آنها را به خاطر عدم واگذاری اموال شخصی خود سرزنش کرد. او همچنین سعی کرد به منابع مالی مشتریان دسترسی پیدا کند.
پس از آن، دفتر تخلیه شد، دو مدیر ارشد فورا استعفا دادند و بسیاری دیگر از کارکنان متعاقباً به دلیل ترس از امنیت خود استعفا دادند. یک قاضی دادگاه فدرال در ایالات متحده، هنگامی که از این حادثه مطلع شد، Schaback را از ورود به دفتر Paxful منع کرد مگر اینکه تحت نظارت باشد. چگونه همه این اتفاق افتاد؟ چرا آن مرد استونیایی ملایمی که برای اولین بار در سال 2015 با او آشنا شدم، “اوباش تمام عیار” شد، همانطور که یکی از کارکنان ما اعمال او را در آن روز توصیف کرد. چرا از ابتدا دسترسی او ممنوع شد؟ داستانی است که باید گفت. اگرچه اشتراکگذاری این جزئیات خصوصی برایم دردسرساز است، اما مهم است که تمام حقیقت در آنجا آشکار شود تا کسانی که کار درست را برای مشتریان Paxful انجام دادهاند محافظت شوند.
بهترین حدس من این است که تنها علاقه شابک به زندگی پول درآوردن است. وقتی برای اولین بار ملاقات کردیم، او مرا فریب داد که فکر کنم ما همان عقاید را داریم. بیت کوین و همتا به همتا راهی برای کمک به پسر کوچک و پایان دادن به آپارتاید مالی بود. من اکنون می دانم که این یک مزخرف کامل بود، زیرا تحقیقات و ممیزی های مختلف نشان داد که او حدود 25 میلیون دلار از شرکت سرقت کرده است. شواهد ملموسی وجود دارد که نشان میدهد او قبل از پایان سمت خود به عنوان COO تقریباً 7 میلیون دلار اختلاس کرده است و پس از آن صدها هزار دلار دیگر از شرکت سرقت کرده است. با این حال، کلاهبرداری بزرگ او، حذف 600 بیت کوین از حساب های شرکت بود که با قیمت امروز، حدود 18 میلیون دلار ارزش داشت. در نهایت، او حدود 25 میلیون دلار از Paxful برداشت. آرتور یک فراری، دو ماشین اسپرت لوکس دیگر و یک قایق تفریحی دارد. کاملاً واضح است که او چگونه آن دارایی ها را به دست آورده است.
اگرچه در آن زمان نمی دانستم، اما پس از دستگیری من در استونی شروع به سرقت پول کرد. شابک قبلاً در رسانهها به دستگیری من اشاره کرده است، بنابراین من از گفتن این ماجرا بدم نمیآید، اما جزئیاتی را که به راحتی فراموش کرده است ذکر کنم، درج میکنم. حقیقت این است که شابک یک آپارتمان در استونی داشت که من در آن زمان در حال تصادف بودم. این آپارتمان او بود که به نام او اجاره شده بود، اما وقتی پلیس آمد و خواست آپارتمان را بازرسی کند، در خانه نبود. آنها مقداری پودر تستوسترون – که مال من بود – و یک سری داروی دیگر که مال من نبود، پیدا کردند. من هنوز نمی دانم چرا پلیس تصمیم گرفت در آن روز به در بکوبد و آپارتمان را بازرسی کند، اما، همانطور که بعداً در جریان حسابرسی شرکت چند سال بعد متوجه شدم، تقریباً زمانی بود که آرتور شروع به برداشت پول از شرکت کرد. . مقامات استونی من را به مدت سه ماه در بازداشت نگه داشتند و از من برای مواد مخدر آزمایش کردند، اما چیزی پیدا نکردند. وقتی آزاد شدم، به دفتری پر از استخدامهای جدید نالایق و هزینههای ماهانه انبوه برگشتم. تا به امروز، من هنوز در تعجبم که چرا من کسی بودم که به خاطر مواد مخدر کشف شده در آن دستگیر شدم خود خانه و چرا حمله حتی اتفاق افتاد. من اخیراً متوجه شدم که پدر شابک یک پلیس سابق است، بنابراین شاید این ربطی به آن داشته باشد. من نمی دانم. این یکی از آتش سوزی های زیادی بود که به لطف شابک مجبور شدم خاموش کنم. یکی از بدترین اتفاقات در سال 2016 بود که او و دوستش تصمیم گرفتند در روز روشن دور یک AR-15 حرکت کنند و باعث شد تیم SWAT ساحل میامی از ما بازدید کنند. باید از کشته شدنمان جلوگیری میکردم، از زندان آزادمان میکردم و سپس آبرویمان را باز میگرداندم.
مدتی طول کشید تا همه چیزهایی را که در جریان بود جمع آوری کنم، زیرا بخشی از کار من به عنوان مدیر عامل Paxful این بود که به سرتاسر جهان سفر کنم و در مورد مأموریت خود صحبت کنم. در حالی که من این کسب و کار را وارد کردم، وظیفه Schaback به عنوان COO این بود که دفاتر ما را اداره کند و اطمینان حاصل کند که محصولات ما به مشتریان ما خدمت می کنند. تنها زمانی که کووید-19 شیوع پیدا کرد و من مجبور شدم از جاده خارج شوم، متوجه میزان حرص، فریب و بی کفایتی او شدم.
پرونده های دادگاه پیرامون دعوای شابک اکنون به صورت عمومی ثبت شده است، بنابراین مردم بخشی از ماجرا را می دانند، اما باید داستان کامل را بدانند. آنها باید از مجموعه وقایعی که منجر به اخراج Schaback به عنوان COO و امتناع سرسختانه او از اقدام در جهت بهترین منافع شرکت شد، آگاه باشند. نگرشی که منجر به تعلیق بازار Paxful شد و شرکت به دست یک متولی سپرده شد.
بعد از اینکه از جاده خارج شدم، Schaback مدام سعی می کرد مرا متقاعد کند که به De-Fi بروم، تا با توکن ها، NFT ها و “shitcoins” بازی کنم – این مدت ها قبل از فروپاشی FTX بود. تمام استراتژیهای پیشنهادی او به جای کمک به مشتریانمان، بر حداکثر کردن سود متمرکز بود، زیرا او Paxful را بهعنوان یکی دیگر از صرافیهای ارز دیجیتالی میدید که از حدس و گمان سود میبرد نه یک پلتفرم همتا به همتا که برای موارد استفاده واقعی طراحی شده است. خلاصه او می خواست پکسفول را به سمتی ببرد که مخالف ماموریت ما بود. این بدان معنا نیست که رابطه ما پایانی است – بسیاری از شرکا بر سر استراتژی یا فلسفه اختلاف نظر دارند. مسئله این بود که هر چه عمیقتر میکاودم، بیشتر متوجه میشدم که صرفاً بر سر استراتژی یا فلسفه با هم اختلاف نظر نداریم. شابک فقط به کسب درآمد برای خودش اهمیت می داد و برایش مهم نبود که چگونه آن را به دست آورده است. همچنین متوجه شدم که او انسان خوبی نیست.
علاوه بر تلاش مداوم من برای همسو نگه داشتن Paxful با مأموریت خود، متوجه شدم که توسعه محصول متوقف شده است و ناکارآمدی ها و بی کفایتی ها گسترده است. زمانی که من در راه کسب و کار بودم، از یک میلیون مشتری به دوازده میلیون مشتری رسیدیم، اما Schaback و تیم محصول – استخدامهای شخصی او – کار خود را انجام نمیدادند. هیچ چیز این را بهتر از این واقعیت نشان نمی دهد که تبدیل های ما 90٪ کاهش یافته است. یک دقیقه بایستید و به آن فکر کنید. این مرد افت 90 درصدی را زیر نظر داشت، معجزه ای از حماقت که حتی اگر تلاش کنید، تقلید از آن سخت است. Schaback توانست دادههای تبدیل را از من پنهان کند، زیرا درآمد به دلیل ترافیک اضافی بیش از ده برابری که طرحهای ابتکاری چکمههای روی زمین من ایجاد میکردند، همچنان افزایش مییابد. ما باید ده برابر بیشتر از آنچه درآمد کسب میکردیم. قبلا داشتیم درست میکردیم KYC را نمی توان سرزنش کرد، زیرا ما شاهد افت مشابهی در غرب بودیم که در جنوب جهانی مشاهده شد. کاهش 10 درصدی ممکن است دلیل اخراج باشد، اما افت 90 درصدی خارج از درک هر کسی است. و بدتر شد.

جدا از فاجعه تبدیل، او کسب و کار کارت هدیه ما را در آفریقا نابود کرد، تقریباً مجوزهای انتقال پول ما را به قیمت تمام کرد، و چنان درهم و برهمی از انطباق ایجاد کرد – حتی پس از اینکه من بودجه نامحدودی به او اختصاص دادم – که مردم به طور دسته جمعی استعفا دادند. من و سایر مدیران دیدیم؛ هر چیزی را که او لمس می کرد تبدیل به کثافت می شد. یک عنصر مشترک در هر فاجعه Paxful، آرتور شابک بود. علیرغم همه اینها، علیرغم اینکه بسیاری از افراد برتر ما به من می گفتند که او بی کفایت و خارج از عمق است، من به او وفادار بودم. او یکی از بنیانگذاران من بود و حداقل تا زمانی که بهتر بدانم، فکر می کردم که او واقعاً بهترین منافع شرکت را در دل دارد. من هر کاری از دستم بر میآمد انجام دادم تا او را کنار بگذارم و به او کمک کنم – حتی اخراج او به عنوان مدیر ارشد، برای او پول بیشتری میآورد زیرا او همچنان مالک 50 درصد شرکت بود و ما با او سود بیشتری میبردیم. اما هر کاری که برای کمک به او انجام دادم را رد کرد. من مجبور شدم او را به عنوان مدیر ارشد تولید برکنار کنم تا شرکت را نجات دهم و تنها چیزی که او قبول کرد COO بود، زیرا فکر می کرد آسیب کمتری به او وارد می کند. به عنوان مدیر عملیاتی، او حتی کمتر واجد شرایط بود و مسمومیت را با سرعت بیشتری پخش کرد. بررسی عملکرد من برای او یک ستاره از پنج ستاره بود و در مقایسه با آنچه دیگران فکر می کردند، من سخاوتمند بودم. با این حال، او به جای گرفتن بازخورد، تک تک نکات را رد کرد و من را متهم کرد که علیه او توطئه کردهام، حتی اگر تنها من از او دفاع کنم.
ما دو تحقیق همزمان انجام دادیم، از جمله ممیزی که توسط شابک آغاز شد و به بررسی امور مالی همه مدیران از جمله من پرداخت. نتایج بررسی ها نگران کننده بود. آنها تخصیص نادرست یا برچسب گذاری نادرست پول، هزینه های بیش از حد، استراتژی های محصول معیوب، پرداخت های اضافی به مهندسان مشاور و سوء استفاده از بودجه به دلیل خویشاوندی، عدم نظارت و در برخی موارد اختلاس را فاش کردند. مدیریت شرکت بسیار بدبین بود. مسائل حقوقی اشتباه رسیدگی شد و برخی از سؤالات مربوط به انطباق که توسط وزارت دادگستری مطرح شده بود به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفت. محصولات به دلیل بی کفایتی و طمع خراب شد. افراد در موقعیتهایی استخدام شدند که شرح شغلی نداشتند، یا هیچ خط گزارش واضحی نداشتند. بسیاری از آنها دوستان، اقوام یا همکاران شابک و دیگر «مشاوران» بودند که روی پروژههای De-Fi یا NFT با هزینه حدود 1 میلیون دلار در هر ماه کار میکردند. طنز کوچکی نیست که یکی از یافته های گزارش حسابرسی – که توسط خود شابک آغاز شد – نشان داد که من دچار تغییرات کوتاهی شده ام. او آنقدر پول نقد از شرکت خارج کرده بود که پکسفول به من بدهکار بود.
شاید شرم آورترین شواهد از طمع و خیانت او چیزی باشد که یکی از حسابرسی های مالی فاش کرد. Schaback بیش از 6.5 میلیون دلار از Paxful را با ارائه صورتحسابهای ساختگی برای کارهایی که گفته میشود توسط شرکت استونیایی او، Kaizern انجام میشد، اختلاس کرده بود، که اکنون با چندین ادعای مدنی به دلیل پرداخت کمتر مالیات مواجه است. در واقع، کار صورتحساب کایزرن توسط کارمندان Paxful انجام شده بود. کایزرن، از طریق Schaback، توصیفهای کلمه به کلمه از کارهای انجام شده توسط تیمهای داخلی Paxful را برداشت و آن توضیحات را به صورت دیجیتالی در صورتحسابهای ساختگی Kaizern قرار داد. همچنین گمان میکنم که Schaback مستقیماً از کیفپولهای داغ ارز دیجیتال BitGo شرکت به وجوه مشتریان دسترسی داشته و از آنها برای منافع شخصی استفاده میکند.
یکی از اولین کارهایی که وقتی متوجه گستردگی مشکلاتمان شدم، صحبت با شابک بود. همسرش در حال بچه دار شدن بود، بنابراین به او گفتم که مرخصی پدری بگیرد و به ایم اجازه دهد تا شرکت را احیا کند. من مجبور شدم این کار را انجام دهم، زیرا بسیاری از کارکنان به من گفتند که اگر او مدیر ارشد اجرایی باقی بماند، آنها را ترک خواهند کرد. بعضی ها قبلاً به خاطر او رفته بودند. هیچ کس در شرکت به او احترام نمی گذاشت. او فقط یک پسر مهمانی بود که وقتی بهترین افراد نتوانستند او را تحمل کنند و شرکت را ترک کردند، بخش محصولات را نابود کرده بود. کلمه ای که اغلب در مورد محصولاتی که Schaback توسعه داده استفاده می شود “زباله” بود. من این را بارها شنیدم. مهمتر از آن، برخی از کارهایی که او انجام می داد، امنیت شرکت و سرمایه مشتریان ما را در معرض خطر جدی قرار می داد. یکی از توصیفات اجرایی یکی از برنامه های Schaback را “خودکشی مرزی” برای شرکت نامید. من او را متقاعد کردم که کمی مرخصی بگیرد و سعی کردم همه چیز را جمع و جور کنم. ما به یک تیم مهندسی جدید، یک CTO جدید، یک CPO جدید نیاز داشتیم و من میدانستم که این یک عملیات چرخشی بزرگ خواهد بود. بسیاری از شکستها پنهان شده بودند، و چون تبدیلهای ما بسیار کاهش یافته بود، ارزش ما به شدت کاهش یافت. آنقدر کاهش یافت که شرکت تقریباً دوام نیاورد. در یک جلسه معاون مالی گفت که ما ظرف شش ماه ورشکست می شویم و بلافاصله استعفا دادیم.
تعدادی افراد خوب در شرکت بودند، اما به دلیل کمبود فرصت، آنها را از بین می برد و – همانطور که به زودی متوجه شدم – مجبور بودند در محیطی بسیار سمی کار کنند که با مشاور حقوقی شرکت، مک درموت، ویل و امری (MWE) تماس گرفتم. ) یکی از معتبرترین شرکت های حقوقی در ایالات متحده است. آنها به من توصیه کردند که تحقیقات کاملی را برای بررسی شکایات ارائه شده توسط کارکنان انجام دهم. نمی دانستم تحقیقات به کجا می رسد، اما وقتی گزارش ها شروع شد، متوجه شدم که پوشش بی کفایتی شابک یک چیز است، اما برخورد با رفتار توهین آمیز و زننده او غیرممکن است.
پس از تحویل گزارش ها توسط بازپرس، نتوانستم از شابک محافظت کنم. مردی که برای بررسی …