بیت کوین و غلات: داستان دو نگهبانی
فروپاشی FTX حکمت تفکیک فعالیتهای بازارسازی را از یک سو (Alameda) از فعالیتهای اداره صرافی (FTX) و یک متولی (باز هم FTX) از سوی دیگر نشان داد. با این حال، این سؤال که آیا باید فعالیتهای عملیات بورس و متولی را تفکیک کرد یا خیر، تفاوتهای ظریفتری دارد. بانکهای بزرگ اغلب کسبوکارهای تجاری خود و کسبوکارهای نگهبانی خود را در یک نهاد حقوقی اداره میکنند و از دیوارهای اطلاعاتی برای کنترل تضاد منافع استفاده میکنند و تضمین میکنند که داراییهای خودشان از داراییهای مشتریانشان جدا میشود. این مقاله از تجربه صنعت غلات ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم برای نشان دادن اهمیت کنترل خطرات بین فعالیت های نگهداری و اعدام استفاده می کند.
نگهبانی دارایی های رمزنگاری شده
نگهبانی دارایی های رمزنگاری یک تعهد پیچیده است که شامل مدیریت ریسک امنیت اطلاعات برای محافظت از کلیدهای خصوصی و ایمن نگه داشتن تراکنش ها می شود. متولیان همچنین به عنوان نوعی ارائه دهنده خدمات پرداخت عمل می کنند و دارایی های رمزنگاری شده را دریافت می کنند و آنها را بر اساس دستورالعمل های مشتریان خود ارسال می کنند.
بسیاری از صرافیهای داراییهای رمزنگاریشده اولیه، حضانت را به صورت دستهای برای پایگاه مشتریان خردهفروشی خود در نظر میگرفتند و برخی همچنان به این کار ادامه میدهند. هنگامی که آنها برای اولین بار راه اندازی شدند، صرافی ها باید توانایی محافظت از دارایی های خود را ایجاد می کردند. گسترش این قابلیت به مشتریان عمده خردهفروشی به صورت رایگان، روابط بسیار چسبندهتری را با مشتری ایجاد کرد و روشی غیرمستقیم برای کسب درآمد از هزینههای غرق شده ترتیبات حضانت داخلی آنها بود.
از زمان شکست FTX، تلاشهای بخش خصوصی و دولتی برای تغییر این مدل صورت گرفته است. بخش خصوصی شاهد پذیرش گسترده تر «تسویه خارج از بورس» (OES) توسط صرافی های بزرگ بوده است که اغلب در پاسخ به تقاضای مشتریان نهادی است. OES به دنبال کاهش خطرات طرف مقابل با حذف نیاز مشتریان به نگهداری دارایی های رمزنگاری شده خود در صرافی ها است. اتفاقاً Zodia Markets از ابتدا به این شکل طراحی شد. در حوزه عمومی، اقدامات نظارتی مانند اقداماتی از سوی SEC وجود دارد که از مشاوران سرمایهگذاری خواسته شده است که فقط از متولیان واجد شرایط برای داراییهای رمزنگاری شده مشتریان خود استفاده کنند. همچنین رایزنی هایی مانند مشاوره وزارت خزانه داری HM در بریتانیا انجام شده است که نشان دهنده حمایت از جداسازی دارایی های مشتری از صرافی هایی است که مشتریان استفاده می کنند.
مبادلات دارایی های رمزنگاری شده
مبادلات داراییهای رمزنگاری شده و صرافیهای سنتی ریشههای مشابهی داشتند تا جایی که اکثر آنها به عنوان مکانهای غیررسمی برای مشتریان خردهفروشی شروع شدند. در سمت دارایی های رمزنگاری شده، کوین بیس به عنوان یک سرویس خصوصی برای خرید و فروش بیت کوین از طریق انتقال بانکی شروع به کار کرد، در حالی که Mt. Gox به عنوان یک سرویس معاملاتی برای جمع کنندگان کارت شروع به کار کرد. در دنیای سنتی، LSE به عنوان یک انجمن خصوصی از تاجران مستقر در قهوه خانه جان در شهر لندن شروع به کار کرد، در حالی که در قرون وسطی بلژیک، بازرگانان در میخانه Huis ter Beurze گرد هم می آمدند که نام خود را به اصطلاح بورس می داد. همانطور که در Deutsche Börse. با نگاهی گسترده تر، صرافی ها برای انجام پنج عملکرد طراحی شده اند:
- استانداردسازی، از جمله از طریق وزنها و معیارها یا قراردادهای تجاری با طراحی ثابت،
- حمایت از حقوق مالکیت، مانند کتاب قوانین،
- اجرای قراردادهای قراردادی از طریق تحریم برای بازیگران بد،
- کاهش عدم تقارن اطلاعاتی با انتشار اطلاعات، اغلب از طریق دفتر سفارش شفاف و
- تامین کالاهای عمومی با اطمینان از رعایت قوانین.
تحریم قضایی و قانونی این قوانین توسط دولت به جای برعکس، به دنبال آن بود.
Omnibus و Segregated: آسانسورها و گونی ها
توسعه مبادلات غلات در اواخر قرن نوزدهم ایالات متحده، به ویژه هیئت تجارت شیکاگو (CBOT)، به نشان دادن تنش بین متولیان امر از یک سو و مبادلات از سوی دیگر کمک می کند. در اواخر دهه 1840 و اوایل دهه 1850، با گسترش ایالات متحده به غرب، مقدار غلات ارسال شده به شیکاگو به طور چشمگیری افزایش یافت. آسانسورهای ذخیره سازی که توسط انبارداران اداره می شدند، انبارهای بزرگ و تخصصی بودند که غلات قبل از حمل در سطل ها نگهداری می شدند. به یک معنا، آنها معادل نگهبانان داراییهای رمزپایه همهجانبه هستند که در آن داراییهای مالکان مختلف در یک کیف پول واحد ترکیب میشوند.
CBOT به عنوان یک سازمان خواب آلود شروع به کار کرد، حتی مجبور بود شرکت در جلسات خود را در دهه 1850 با ارائه وعده های غذایی رایگان تشویق کند. بورس رشد کرد تا نقشی در استاندارد کردن درجهبندی، بازرسی و توزین کالاها، از جمله غلات، که تابع 1 در فهرست بالا است، ایفا کند. انبار دارانی که آسانسورها را اداره می کردند با تاجران و حمل کنندگان غلات که بیشتر با بورس همسو بودند مخالف بودند.
ذخیرهسازی داراییهای رمزنگاری شده شامل فهرستبندی زنجیرهها و غربالگری داراییها است. نمایه سازی بلاک چین به جای تجزیه و تحلیل بلوک به بلوک داده ها، فرآیند یافتن اطلاعات ذخیره شده در بلاک چین را آسان می کند. این کار را با تجزیه و ذخیره داده ها در یک پایگاه داده متمرکز انجام می دهد، جایی که می توان آنها را پرس و جو کرد. نمایه سازی نوعی تأیید حقوق مالکیت زنجیره ای مشتری حافظ است. این کارکرد 2 است. مطمئناً مشتریان می توانند این کار را خودشان انجام دهند، اما پرداختن به متولی برای انجام آن از طرف آنها بسیار ساده تر است.
غربالگری و امتیازدهی یک معیار نظارت بر جرایم مالی است که معادل واقعی در امور مالی سنتی ندارد، زیرا مختص بلاک چین است. شرکتهای خصوصی خدمات امتیازدهی را برای ارزیابی قرار گرفتن در معرض جرم مالی یک دارایی یا کیف پول خاص ارائه میکنند. اگر یک دارایی یا کیف پول اخیراً با آدرسی تعامل داشته باشد که شناخته شده است با فعالیت مجرمانه مرتبط است، آنگاه بر امتیاز تأثیر منفی میگذارد. این بدان معنی است که این تصور که دارایی های رمزنگاری کاملاً قابل تعویض هستند کاملاً دقیق نیست. کیف پول ها و دارایی های مختلف امتیازات متفاوتی دارند. جایی که متولیان کیف پولهای omnibus را اجرا میکنند، بنابراین با ترکیب داراییهای دارای امتیازهای مختلف، بر امتیاز کل داراییها تأثیر میگذارد.
همین امر در مورد غلات صدق می کند، زیرا آنطور که تصور می شود قابل تعویض نیست. بسته به منطقه رویش درجات مختلفی مانند گندم چاودار روسیه، گندم ریور پلیت، گندم هند شرقی و غیره وجود دارد. سایر معیارهای درجه بندی شامل رطوبت، مواد خارجی و دانه های آسیب دیده بود.
چالش در ایالات متحده مقیاس و پیچیدگی زیرساخت های نگهداری بود که غلات را قبل از حمل و نقل در آسانسورها جمع آوری می کرد. این با کشورهایی مانند آرژانتین که زیرساختهای آن کمتر پیچیده بود و غلات در گونیهایی برای حمل و نقل بستهبندی میشد، متفاوت بود.
متولیانی که برای هر یک از مشتریان خود کیف پول جداگانه ای دارند مشابه گونی های غلات در آرژانتین هستند. آسانسورهای غلات Omnibus از طریق کمیت و مقیاس، صرفه جویی در مقیاس ایجاد کردند. با این حال، این امر همراه با سختتر کردن ردیابی کیفیت در مقایسه با استفاده از گونیهای غلات است که میتوان آن را با درجه خاصی از نقطه بستهبندی تا رسیدن به مشتری نهایی برچسبگذاری کرد. در داراییهای رمزنگاری شده، کیفپولهای omnibus صرفهجویی در مقیاس نیز ایجاد میکنند، مانند کاهش هزینههای تراکنشهای زنجیرهای، اما امتیازدهی به مجموعههای جداگانه داراییها اگر غیرممکن نباشد، چالشبرانگیزتر میشود.
خطرات ناشی از ورود و معامله متولیان به حساب خود
اختلاط غلات به انبار داران اجازه داد تا دست به اعمال ناشایست بزنند. به عنوان مثال، آنها می توانند محموله ای از دانه های درجه یک دریافت کنند و سپس آن را با درجه دو مخلوط کنند تا جایی که هنوز در محدوده قابل قبول برای یک درجه باشد. در نتیجه این انبار توانست کیفیت غلات را به حساب خود و به ضرر دیگران بهبود بخشد. این البته منجر به کاهش وزن برای کسانی شد که غلات با کیفیت بالا در آسانسور ذخیره شده بودند. این باعث دلسردی کشاورزان شد تا مطمئن شوند غلاتشان از بالاترین کیفیت برخوردار است. در ادامه زنجیره تامین، فرستندههایی که درگیر اختلاط میشوند تا حد آستانه بین درجهها نزدیک باشد، بنابراین ضرر انبارداران به حداقل میرسد. از برخی جهات، قانون گرشام در کار است، با دانههای بیکیفیت، دانههای باکیفیت را از بین میبرد. به طور خلاصه، استانداردسازی و حفاظت از دارایی، عملکردهای 1 و 2، دچار نقص شد.
یکی از تفاوت های کلیدی بین دارایی های رمزنگاری شده و بازارهای دانه این است که درجه بندی و امتیازدهی دارایی های رمزنگاری شده توسط شرکت های بخش خصوصی شخص ثالث انجام می شود، زیرا داده ها عمومی هستند و هر کسی می تواند آن را انجام دهد. با این حال، کیفپولهای omnibus این قابلیت را محدود میکنند، زیرا مقدار زیادی از فعالیتهای معاملاتی میتواند خارج از زنجیره انجام شود و سپس به طور خالص به کیف پول omnibus تسویه شود.
منبع تنش دیگری حول تابع 4 می چرخید. انباردارانی که می توانستند در بورس معامله کنند اما در معاملات خصوصی نیز در بورس معامله می کردند، اطلاعاتی در مورد عرضه و تقاضا و همچنین کیفیت غلات در انبار داشتند، بنابراین تضاد منافع ایجاد می کردند. در حالی که این اطلاعات دارایی آنها بود و رفتار با اطلاعات به عنوان دارایی به عنوان انگیزه ای برای مالکان برای تولید و فروش آن اطلاعات عمل می کند، یک استدلال متقابل وجود دارد که افشای اجباری می تواند به جلوگیری از تجارت داخلی، سوء استفاده از بازار و انتخاب نامطلوب کمک کند.
آنچه مهم است این است که انبارداران در جایی که می توانستند دارایی های خود را با دارایی های مشتریان خود ترکیب کنند و جایی که می توانستند به حساب خود تجارت کنند، وسوسه شرکت در اعمال سوء و غیرقانونی را داشتند که آنها را در تضاد با CBOT. جای تعجب نیست که پاسخ ها به مشاوره HMT مبنی بر جداسازی دارایی های شرکت و مشتری بسیار زیاد بود.
CBOT درگیری طولانیمدت با انبارداران داشت زیرا تلاش میکرد همان استانداردسازی وزنها، معیارها و درجهها را که در سایر داراییها مانند چوب داشت، اعمال کند. در سال 1906، CBOT قانون فراخوانی را اجرا کرد که طبق آن، هر معامله خصوصی که خارج از بورس منعقد میشود، باید به قیمت پایانی روز باشد. انبارداران از اخراج از بورس بیشتر از هزینه های پایبندی به این قانون می ترسیدند و به آن پایبند بودند. این قانون همچنین از حمایت قضایی در مورد این عملکرد مهم بازار برخوردار شد. این امر به CBOT اجازه داد تا تضاد منافع را در مورد انباردارانی که میتوانستند به حساب خودشان معامله کنند، مدیریت کند، اما این مهم با ممنوع کردن تجارت آنها انجام نشد.
همه اینها به این معنی بود که میتوان صرفهجویی در مقیاس آسانسورها را حفظ کرد و در عین حال امکان مدیریت تضاد منافع و سایر مسائل تنش را فراهم کرد. آنچه به آسانی مشهود است این است که ممنوع کردن آسانسور یا ممانعت از تجارت انبارداران هرگز یک گزینه واقعی نبوده است. فناوری و صرفهجویی در مقیاسی که به ارمغان آورد، یک کالای اساسی بود. بله، ریسکهای جدیدی را معرفی کرد، اما با گذشت زمان، بازار و تنظیمکنندهها توانستند این ریسکهای جدید را تحت مدلی که بیش از صد سال است، مدیریت کنند. فرد امیدوار است که بتوان همین نگرش را در بازارهای دارایی های رمزنگاری شده اعمال کرد.
این یک پست مهمان توسط نیک فیلپات است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.