نقص های مهلک در نظریه پولی مدرن

قوانین جدید بریتانیا باعث ایجاد وحشت برای بیت کوین داران می شود

متن زیر گزیده ای از نسخه اخیر مجله Bitcoin Pro، خبرنامه بازارهای برتر مجله بیت کوین است. برای اینکه جزو اولین کسانی باشید که این بینش ها و سایر تحلیل های بازار بیت کوین را مستقیماً به صندوق ورودی خود دریافت می کنند، اکنون مشترک شوید

نظریه پولی مدرن (MMT) دوباره در کانون توجه قرار گرفته است که توسط یک فیلم جدید هدایت می شود پیدا کردن پول و کلیپی که اخیراً در توییتر بیت کوین و فینت ویت منتشر شد. در این کلیپ، جارد برنشتاین، رئیس شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور ایالات متحده، دیده می شود که قادر به توصیف اساسی ترین مفاهیم بدهی دولت و چاپ پول نیست. او ادعا می کند که MMT صحیح است اما برخی از زبان و مفاهیم (اصلی ترین آنها) برای او گیج کننده است. یک بیانیه کاملا تکان دهنده با توجه به نقش او.

در این پست، من چندین نقص عمده در MMT را بیان خواهم کرد که شاید شما، خواننده عزیز، بتوانید از آنها برای ارائه و حذف MMT استفاده کنید. خطرات زیاد است، زیرا فرقه‌های MMT در حال به دست آوردن موقعیت‌های قدرت در دولت‌های سراسر جهان هستند که نمونه‌ای از آن آقای برنشتاین است. قرار دادن این افراد در قدرت، پیشنهاد بسیار خطرناکی است، زیرا آنها به سرعت پول را از بین می برند و باعث آرماگدون اقتصادی می شوند. ما به‌عنوان بیت‌کوین‌داران، معتقدیم که بیت‌کوین جایگزین دلار مبتنی بر اعتبار می‌شود، اما می‌خواهیم این گذار طبیعی و نسبتاً بدون حادثه باشد. سقوط یک ارز اصلی بدون اینکه بیت کوین آماده کنترل باشد، برای بسیاری فاجعه بار خواهد بود.

مقدمه ای بر MMT

نظریه پولی مدرن (MMT) یک چارچوب اقتصاد کلان پساکینزی است که ادعا می‌کند کسری‌های مالی اساساً بی‌اهمیت هستند، سیاست‌های پولی باید تابع سیاست‌های مالی باشد و مقامات پولی باید برای تامین مالی برنامه‌های عظیم دولتی پول پایه صادر کنند. MMT وعده حذف بیکاری غیرارادی و رسیدگی به مسائل اجتماعی مانند فقر و تغییرات آب و هوایی را می دهد. MMT ریشه در این باور دارد که تمام پول مخلوق دولت است که از طریق چارچوب های قانونی برای تسهیل کنترل دولتی بر فعالیت های اقتصادی مهندسی شده است.

به گفته MMT، دولتی که می تواند ارز خود را به دلخواه صادر کند، نمی تواند ورشکست شود. با این حال، محدودیت های آشکاری برای این قدرت وجود دارد، مانند ناتوانی در کنترل ارزش پول. MMT همچنین کارکردهای سنتی پول را بازتعریف می کند – وسیله مبادله، ذخیره ارزش و واحد حساب – و ادعا می کند که این کارکردها صرفاً محصولات جانبی سیاست دولت هستند تا ویژگی های ذاتی مانند کمبود و تقسیم پذیری. این نظریه منجر به این ایده بحث‌برانگیز می‌شود که دولت می‌تواند هر کالایی را به عنوان پول دیکته کند – اعم از بلوط، IOU یا بیت‌کوین – صرفاً بر اساس اعلامیه‌های قانونی، بدون توجه به ویژگی‌های آنها، مفهومی که کاملاً با پویایی‌های اقتصادی در دنیای واقعی در تضاد است.

بدون نظریه منسجم ارزش

مهمترین کاستی نظریه پولی مدرن رویکرد آن به نظریه ارزش است. به جای یک نظریه ذهنی ارزش، که در آن قیمت ها از طریق ترجیحات بازیگران فردی، مانند هزینه های شخصی یا تصمیمات پس انداز ظاهر می شوند، MMT این نظریه را با یک نظریه دموکراتیک یا جمعی ارزش جایگزین می کند.

بر اساس MMT، ارزش پول از کاربرد آن در کارکردهای پولی – مانند وسیله مبادله، ذخیره ارزش یا یک واحد حساب، به دست نمی آید. در عوض، ارزش پول در MMT از پذیرش جمعی و اعتماد به دولتی صادر کننده آن سرچشمه می گیرد. سپس این پذیرش ظاهراً به پول ارزش می دهد. به عبارت دیگر، MMT درک سنتی را معکوس می کند: این نیست که چیزی ارزشمند به عنوان پول پذیرفته شود، بلکه چیزی به دلیل پذیرش اجباری به عنوان پول ارزشمند می شود.

ارزش پول به جای تک تک بازیگران بازار، به این بستگی دارد که دولت یک نوع ماشین حساب اقتصادی باشد. ترجیحات کل جامعه به همراه تخصص برنامه ریزی مرکزی وارد یک معادله می شود و نتیجه آن اشتغال کامل است. این یک شوخی نیست. آنها تئوری ارزشی فراتر از آنچه که توضیح داده شد ندارند.

مکانیک MMT: مالیات ها و سیاست های مالی

تئوری پولی مدرن درک ناهنجاری از سیاست مالی و مالیات ارائه می دهد و پیشنهاد می کند که مالیات ها به عنوان بار پایه تقاضا برای پول صادر شده توسط دولت عمل می کنند. طرفداران MMT استدلال می کنند که بدون مالیات، هزینه های دولت منجر به کاهش ارزش می شود. این نکته یک تناقض قابل توجه را آشکار می کند: در حالی که طرفداران MMT به شدت انکار می کنند که کسری ها اصلاً مهم هستند، آنها به طور همزمان استدلال می کنند که مالیات برای مقابله با اثرات نامطلوب کسری ها ضروری است.

منبع: MarketPlace

علاوه بر این، معتقدان به MMT پویایی های گسترده تر در بازارهای ارز را نادیده می گیرند. مالیات به تنهایی لزوماً تقاضا برای نگهداری ارز را افزایش نمی دهد. افراد ممکن است انتخاب کنند که دارایی های خود را به دلیل ترس از استهلاک به حداقل برسانند و فقط در صورت لزوم برای انجام تعهدات مالیاتی سایر دارایی ها را به پول نقد تبدیل کنند. به عنوان مثال، ممکن است یک شخص اساساً با استفاده از یک ارز جایگزین کار کند و فقط ارز داخلی را در مقادیر مورد نیاز برای پرداخت مالیات بدست آورد.

از نظر سیاست مالی، MMT معتقد است که محدودیت های اولیه در چاپ پول تورم است که به نوبه خود به دلیل در دسترس بودن منابع واقعی مانند نیروی کار و سرمایه است. در مکتب فکری آنها، اگر پول چاپ کنند، نتیجه رشد اقتصادی است تا زمانی که نیروی کار و سرمایه به طور کامل به کار گرفته شوند. افزایش مالیات مکانیسم مبارزه با تورم از طریق خروج پول از اقتصاد است.

یکی دیگر از ایرادهای مهم در MMT، اعتقاد ضروری آن به این است که دولت می تواند دقیقاً نتایج سیاست مالی را مدیریت کند. MMT محدودیت‌های ذاتی برنامه‌ریزی مرکزی را نادیده می‌گیرد، به‌ویژه این استدلال مدور که اطلاعات هدایت‌کننده سیاست مالی صرفاً بازتابی از اقدامات قبلی دولت است، با فرض انتقال کامل سیاست، بدون قدردانی از داده‌های واقعی بازار یا پویایی بازار خارجی. آیا برنامه ریزان MMT در کنترل هستند یا خیر؟ اگر چنین است، دایره ای است. اگر نه، اشتباه است.

MMT وجود پیامدهای ناخواسته ای را که مستلزم تعدیل سیاست های مکرر است و تقاضا برای ارز را تضعیف می کند اذعان نمی کند، زیرا این بدان معناست که کنترل آنها در دست نیست. علاوه بر این، نرخ های بهره بازار مسائل را برای طرفداران MMT پیچیده تر می کند. مدیریت خرد اقتصاد منجر به کاهش شدید فعالیت های اقتصادی، کاهش تقاضا برای ارز و افزایش نرخ بهره خواهد شد. در نتیجه، در حالی که MMT ادعا می کند که دولت می تواند استفاده از ارز خود را اجباری کند، قدرت کنترل چگونگی ارزش گذاری یا اعتماد بازار به آن ارز را ندارد.

MMT و تخصیص منابع

رویکرد MMT برای تخصیص منابع بر دستیابی به “اشتغال کامل” از طریق سیاست های مالی از بالا به پایین بدون پرداختن به کارایی نیروی کار و استفاده از سرمایه تاکید دارد. طرفداران MMT استدلال می کنند که با سیاست های مالی صحیح، اشتغال کامل نیروی کار، سرمایه و منابع را می توان تضمین کرد. با این حال، آنها تلاش می‌کنند تا با استفاده از اصول MMT، توجیه کنند که چرا فعالیت‌های به ظاهر غیرمولد مانند حفر چاله‌ها و سپس پر کردن مجدد آن‌ها نسبت به استفاده از نیروی کار و سرمایه ناشی از بازار سود کمتری دارد. این اغلب منجر به توضیحات مبهم در مورد تفاوت در خروجی، بدون استاندارد روشن و ثابت ارزش می شود.

بر اساس MMT، تمام فعالیت‌های اقتصادی که منابع برابر مصرف می‌کنند باید به یک اندازه ارزشمند تلقی شوند و مرزهای بین سرمایه‌گذاری‌های مولد و هزینه‌های بیهوده را محو کنند. برای مثال، هیچ تمایز اساسی بین استفاده از منابع برای ساختن زیرساخت‌های ضروری یا ساختن «پل‌هایی به ناکجاآباد» وجود ندارد. این عدم درک ارزش منجر به سیاست‌هایی می‌شود که در آن هدف اولیه اشتغال است تا ارزش ایجاد شده توسط اشتغال. نتیجه تخصیص نادرست گسترده کار و سرمایه است.

نتیجه گیری و پیامدها

اصول بنیادی نظریه پولی مدرن و پیامدهای سیاستی حاوی ایرادات اساسی است. اینها از نظریه نامنسجم ارزش و اتکا به منطق سیاست مالی دایره ای، تا شکست آن در بازارهای ارز رقابتی بین المللی و استراتژی های تخصیص منابع غیرقابل اجرا را شامل می شود. اگر MMT به طور گسترده اجرا شود، هر یک از این خطرات می تواند عواقب عمیقی داشته باشد.

برای کسانی که به فضای بیت کوین توجه می کنند، شباهت های بین MMT و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) به ویژه قابل توجه است. CBDC ها نشان دهنده یک تغییر از سیستم پولی مبتنی بر اعتبار فعلی ما به شکل جدیدی از فیات است که می تواند به شدت از طریق سیاست های قابل برنامه ریزی کنترل شود – منعکس کننده حمایت MMT برای پول خالص که توسط سیاست های مالی دقیق مدیریت می شود. این همسویی نشان می دهد که مناطقی مانند اروپا و چین که در اجرای CBDC در حال پیشرفت هستند، ممکن است به طور طبیعی به سمت اصول MMT گرایش پیدا کنند.

این گذارها به یاد ماندنی هستند. یک اقتصاد بزرگ نمی‌تواند فوراً به شکل جدیدی از پول فیات روی بیاورد، علی‌رغم آنچه که متدینین MMT دوست دارند شما فکر کنید. این گذار سال ها طول خواهد کشید و در طی آن احتمالاً شاهد کاهش ارزهای سنتی خواهیم بود. از آنجایی که MMT و این دولت‌ها به طور ناخواسته از بیت‌کوین حمایت می‌کنند، انتخاب افراد، سرمایه و مبتکران روشن خواهد شد. اگر مردم مجبور شوند به هر حال شکل کاملاً جدیدی از پول را اتخاذ کنند، این یک انتخاب ساده برای سرمایه، فعالیت اقتصادی و نوآوری خواهد بود که به بیت کوین فرار کنند.