آیا DeFi هنوز فرصتی برای تحقق وعده خود دارد؟

Does DeFi still have a chance at fulfilling its promise?

امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) به عنوان یک جنبش با وعده ایجاد انقلابی در سیستم مالی جهانی بر اساس یک فرض ساده و در عین حال قدرتمند – ارائه دسترسی به راه‌حل‌های بهتر با انتقال دارایی‌های همتا به همتا و استقلال مبتنی بر قرارداد هوشمند، ظهور کرد.

از سال 2015، چندین زیربخش مانند وام دادن، تجارت، و بازارسازی خودکار به سرعت ظهور کردند و تنها در چند سال 175 میلیارد دلار در کل ارزش قفل شده (TVL) جمع آوری کردند. مانند بقیه Web3، نوآوری و پذیرش در DeFi بسیار سریع رشد کرد.

بسیار سریع، اما بسیار محدود.

با کنار گذاشتن نزول حتی سریع‌تر اخیر، دسترسی پروتکل‌های DeFi به خارج از پذیرندگان اولیه بومی آن به دلیل هک‌های امنیتی مکرر، عدم افشای ریسک، تجربه کاربری ضعیف و انطباق محدود با مقررات محدود باقی ماند.

امروزه، شاهد هستیم که تنظیم‌کننده‌ها تقریباً هر روز اجرای خود را بر روی DeFi افزایش می‌دهند، و دامنه آن را کاهش می‌دهند، در حالی که فعالان مالی سنتی (TradFi) از فناوری غیرمتمرکز استفاده می‌کنند و ارزش منحصر به فرد آن را بیشتر کاهش می‌دهند.

نیازی به گفتن نیست که امروزه پروتکل های DeFi در یک انشعاب وجودی در جاده ایستاده اند.

با سواری پر دست انداز خود تا به امروز، این کار را انجام می دهد DeFi هنوز فرصتی برای تحقق وعده خود برای ایجاد یک سیستم مالی فراگیرتر دارد؟ مطالعه پویایی تغییرات در سیستم ها، نظریه سیستم ها یک چارچوب و به طور بالقوه یک نقشه راه به ما می دهد که چگونه در مورد دو جاده متفاوتی که DeFi با آن روبرو است فکر کنیم.

دو جاده واگرا

به طور خلاصه، نظریه سیستم ها تصریح می کند که برای تغییر یک سیستم، ابتدا باید متغیرهای اجزای آن و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر و سایر سیستم ها را درک کنیم. با این کار، سپس می‌توانیم متغیرهای مناسب را در رابطه با یکدیگر تغییر دهیم یا متغیرهای جدیدی را برای ایجاد یک سری روابط و نتایج جدید و به مرور زمان یک سیستم جدید اضافه کنیم.

با این حال، سیستم ها ارگانیسم های عصبی خطی نیستند بلکه پویا هستند. برای هر تغییر در رابطه بین دو متغیر یک اثر دومینو با متغیرهای دیگر ایجاد می کند.

با بازگشت به DeFi و سوال بالا، نظریه سیستم ها نقشه راه دو نتیجه محتمل را در اختیار ما قرار می دهد.

جاده 1: TradFi برنده می شود

با انتخاب مسیر اول، DeFi از حداقل قوانین یا متغیرهای مورد نیاز سیستم کلان TradFi مانند شناخت مشتری خود (KYC)، مبارزه با پولشویی (AML)، افشای اطلاعات مورد نیاز، کنترل‌های امنیتی و حفاظت از داده ها. در عوض، DeFi به عنوان یک میکروسیستم موازی و مستقل عمل می کند، اما هر یک از متغیرهای آن تأثیر مستقیمی بر منافع کلان سیستم گسترده تر دارد.

این تأثیر در ابتدا نسبتاً خوش خیم است، اما در زمان اضافه در اندازه افزایش می یابد. تنظیم‌کننده‌های TradFi و بازیگران تثبیت‌شده با قدرت قابل‌توجهی بر سیستم کلان، DeFi را به عنوان یک تهدید بالقوه درازمدت می‌بینند.

آن‌ها به شدت قوانین آن را تحمیل می‌کنند، ویژگی‌های کلیدی DeFi را که به نفع منافعشان است، مانند نقدینگی و تسویه قرارداد هوشمند، اتخاذ می‌کنند، و هر متغیری را که با منافع آن‌ها مطابقت ندارد، غیرقانونی و در نتیجه مجرمانه می‌سازند.

نتیجه این است که TradFi عناصری از ویژگی های غیرمتمرکز را در خود جای داده است اما یک سیستم TradFi باقی می ماند. دسترسی DeFi محدود به یک جامعه حاشیه‌ای است که خارج از سیستم مارکوس با ریسک‌های قانونی و مالی قابل توجهی درگیر هستند. اگر این جاده آشنا به نظر می رسد، به این دلیل است که ادامه همان جاده ای است که DeFi در آن بوده است.

جاده 2: مصرف کننده برنده می شود

در ادامه مسیر دوم، DeFi به عنوان یک جایگزین قانونی برای بازیکنان قدیمی TradFi با اتخاذ حداقل قوانین یا متغیرهای مورد نیاز برای محافظت از مصرف کننده ظاهر می شود و در یک سیستم کلان گسترده تر عمل می کند، و مشکلات واقعی را با راه حل های بهتر از بازیکنان فعلی حل می کند. .

در اینجا، DeFi عناصری از ویژگی‌های متمرکز را ترکیب می‌کند، اما تا حد زیادی یک پیشنهاد غیرمتمرکز باقی می‌ماند که شفافیت درون زنجیره‌ای، دسترسی به راه‌حل‌هایی که به طور سنتی برای موسسات و UHNW محفوظ است، نقدینگی به دارایی‌های غیر نقد، سرعت تراکنش‌های دور زدن واسطه‌های متعدد، و حضانت شخصی و مالکیت بر خود. دارایی های مالی خود

بازی در کنار بازیکنان TradFi همواره منجر به تنش و در برخی مواقع درگیری مستقیم می‌شود، که هر کدام با نوآوری بعدی یا گریه کردن بر دیگری پیشی می‌گیرند، چه لازم باشد یا نه. در این عرصه رقابت، برخی از بازیکنان DeFi شکست می‌خورند در حالی که برخی دیگر موفق می‌شوند. و همین امر در مورد TradFi نیز صدق می کند. اما برنده واقعی در اینجا مصرف کننده است.

با توجه به این دو جاده واگرا در مقابل ما و در نهایت برای پاسخ به این سوال، اگر منظور ما از قول آن DeFi جایگزین TradFi است، پاسخ خیر است.

از سوی دیگر، اگر منظور ما شکوفایی DeFi در کلان سیستم گسترده تر با پذیرش برخی از متغیرهای آن و در عین حال غیرمتمرکز ماندن در ارائه اصلی آن – و در نهایت تحقق وعده خود مبنی بر ارائه دسترسی گسترده تر با ارزش بهتر برای مصرف کننده باشد – پاسخ یک بله قاطع است.